کارکرد مغز جغدهای شب ۱۳٫۵ درصد بهتر از افراد سحرخیز است_جزر و مد
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی جزر و مد
جغد شب، به افرادی حرف های میبشود که دقیقاً برعکس افراد سحرخیز، ترجیح خواهند داد شبها دیرتر به رختخواب بروند و روزها دیرتر بیدار شوند. فکر رایج بر این است که جغدهای شب طبق معمولً شرایط سختی را متحمل خواهد شد، چون تحقیقات متعدد بیدارماندن تا دیروقت را با پیامدهایی همانند ضعف در سلامتی، خواب ناکافی و حس شرم نسبی مرتبط میدانند. این شرم از آنجایی منشأ میگیرد که جغدهای شب، صبحها نمی توانند همانند دیگر افراد کارکرد مساعد داشته باشند. و یقیناً، در دنیایی که ساعتهای کاری عموماً به سود افراد سحرخیز تنظیم خواهد شد، جغدهای شب حس میکنند که با جامعه همسو نیستند.
اما در نهایت، دانشمندان برای افرادی که به هر دلیلی نمی توانند یا نمیخواهند در ساعت معقولی به رختخواب بروند، خبر خوبی دارند. دانشمندان امپریال کالج لندن (ICL) دریافتهاند که کارکرد مغزی جغدهای شب، به طور چشمگیری بهتر از همتایان سحرخیز آنها است. به این علت، اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که اعتقاد دارند روز واقعاً قبل از ساعت پنج سپسازظهر اغاز نمیبشود، این خبر خوب به شما تعلق دارد.
رها وست، نویسندهی مهم مطالعه از قسمت جراحی و سرطان در امپریال کالج لندن، میگوید:
مطالعهی ما نشان داد بزرگسالانی که عصرها به طور طبیعی فعالتر می باشند (به کلمه، عصرگرایان) نسبت به افرادی که «آدمهای صبح» می باشند، در آزمونهای شناختی بهتر عمل میکنند. ساعتهای زیستی در عوض این که فقطً ترجیح شخصی باشند، میتوانند بر کارکرد شناختی ما نیز تأثیر بگذارند.
مطالعات قبل، ترجیح به دیرخوابیدن یا «عصرگرایی» را با پیامدهای زیان اور سلامتی، از جمله قرارگیری افراد در معرض خطر ابتلا به دیابت نوع دو و بیماری قلبی، مرتبط دانستهاند. جغدهای شب زیاد تر از «آدمهای صبح» در معرض خطر مرگ زودرس قرار دارند. این چنین، بیدارماندن تا دیروقت حتی با افزایش نرخ ابتلا به اختلالات روانی و مشکلات عصبی مرتبط است.
مطالعات ژنتیکی نشان دادهاند که ترجیحدادن خواب صبح به خواب در شب یا برعکس، ربط نزدیکی با مولفههای جسمانی ما دارد. متغیرهای گوناگون با تشکیل تحول در ساعت بدن یا «ریتم شبانهروزی»، نقش مهمی را در زمان حس نیاز به خواب ایفا میکنند. یقیناً تا این مدت پژوهشهای بیشتری باید انجام بشود، اما ما میدانیم که کارکرد جغد شب پیچیدهتر از آن است که فقط با انتخاب شخصی یا قوت ارادهی فرد مدیریت بشود.
اخیراً، ساعت بدن حتی با تکامل نیز گره خورده است. محققان با اراعهی نظریهی واچمن، اختلال کمتوجهی بیشفعالی (ADHD) و عصرگرایی را با یکدیگر مرتبط دانستهاند. تقریباً سهچهارم از مبتلایان به اختلال کمتوجهی بیشفعالی از مشکل خواب رنج میبرند.
منشأ مشکلات خواب امکان پذیر در تکامل ریشه داشته باشد و به جوامع شکارچی گردآورنده برسد
مبتلایان به اختلال کمتوجهی بیشفعالی، مشکلاتی از قبیل «مقاومت پیش از خواب» را گزارش میکنند و منشأ این مشکلات، امکان پذیر تا روزهایی که انسانها به گفتن جوامع شکارچی گردآورنده زندگی میکردند، ردیابی بشود. وقتی که انسانها در گروههای شکارچی گردآورنده زندگی میکردند، ژنها و ریتمهای شبانهروزی با تحول ساعت بدن انسان، علتمیشدند که گروه خاصی از افراد، شبها تا دیروقت بیدار بمانند و در مراقبت از قبایل، کارکرد بسیارای اراعه دهند.
اما جغد شب بودن امکان پذیر مزایایی نیز داشته باشد. محققان در مطالعهی تازه، دادههای بیشتر از ۲۶ هزار نفر از بانک اطلاعات پزشکی (بیوبانک) بریتانیا و عادات خواب آنها، از جمله زمانزمان و کیفیت خواب و این چنین، نحوهی کارکرد آنها در آزمونهای شناختی را بازدید کردند. شرکتکنندگان در مطالعه، خود را به عوان سحرخیز یا جغد شب معارفه کردند.
محققان بعد از تطبیق عوامل سلامتی و سبک زندگی، همانند بیماریهای مزمن، استعمال دخانیات و مصرف الکل، دریافتند که جغدهای شب در یک گروه نزدیک به ۱۳٫۵ درصد زیاد تر از سحرخیزها و در گروهی دیگر، ۷٫۵ درصد امتیاز بیشتری کسب کردند.
علاوه بر این، سحرخیزها به طور مداوم در آزمونها نمرات پایینتری داشتند، حتی افرادی که ساعت بدن خود را «متوسط» یا جایی در وسط دو گروه توصیف کرده بودند، ۱۰٫۶ درصد و ۶٫۳ بهتر از افراد سحرخیز بودند. وست میگوید:
مهم است که دقت داشته باشید، نتایج بدین معنی نیست که همهی افراد سحرخیز، کارکرد شناختی بدتری دارند. یافتهها، منعکسکنندهی روندی کلی است که در آن، زیاد تر افراد امکان پذیر به سمت بهبود کارکرد شناختی در عصر متمایل باشند. میتوان با تنظیم تدریجی زمان خواب، افزایش قرارگیری در معرض نور عصر و نگه داری برنامهی خواب ثابت، عادات خواب طبیعی خود را تحول داد. اما فرآیند تحول کامل ساعت بدن از آدم صبح به عصرگرا، زیاد پیچیده است.
اما به نظر میرسد کلید یافتههای محققان، مقدار خواب فرد در شب باشد که به گمان زیادً چندان شگفتیآور نیست. محققان در یافتههای خود خاطرنشان کردند که بین هفت تا نه ساعت بستهبودن چشمها برای مغز، بهاختصاصی در ربط با کارکرد حافظه و شدت پردازش اطلاعات، بهترین حالت است. با این حال، آنها میگویند خوابیدن زیاد تر از نه ساعت نیز در حقیقت، کارکرد ضعیف مغز را به همراه دارد.
خواب زیاد تر از نه ساعت، کارکرد ضعیف مغز را به جستوجو دارد
یکی دیگر از نتایج شگفتانگیز مطالعه، افرادی بودند که گزارش کردند از بیخوابی رنج میبرند؛ اما با وجود ناتوانی در خواب، کم شدن قابلتوجهی در کارکرد مغزی این افراد مشاهده نشد. دانشمندان میگویند گمان دخیلبودن عواملی همانند بیخوابی در یافتهها زیاد جزئی است و مطالعه، زمانزمان یا شدت بیخوابی را به گفتن عوامل دخیل در نتایج، در نظر نمیگیرد.
وست میگوید در حالی که فهمیدنکردن و کنارآمدن با تمایلات طبیعی خواب الزامی است، به همان اندازه نیز مهم است که به یاد داشته باشید، مقدار خواب باید کافی باشد، نباید زیاد طویل و یا زیاد مختصر باشد. این کار برای نگه داری سلامتی مغز و نحوهی کارکرد آن در بهترین حالت، دارای اهمیت تعداد بسیاری است.
در نتیجه، یافتههای محققان برای جغدهای شب بدین معناست که بیدارماندن تا دیروقت امکان پذیر برای کارکرد مغز، بهتر از سریع بیدارشدن باشد. اما کارکرد مناسب فقط وقتی به دست میآید که بتوانید به بازهی مناسب خواب هفت تا نه ساعته برسید. یقیناً، زمانزمان خواب نیز به علت وجود عوامل خارجی همانند تعهدات کاری و خانوادگی، میتواند چالشبرانگیز باشد.
دسته بندی مطالب
[ad_2]
منبع