مردی که دختر ۶ ساله زن مورد علاقهاش را با شکنجه کشت قصاص میبشود
[ad_1]
دادگاه یک مرد را که دختر ۶ ساله زن مورد علاقهاش را شکنجه کرده و کشته است به قصاص و مادر کودک را هم به حبس محکوم کرد. این مرد دختر ۶ سالهای به نام بهار را آنقدر شکنجه کرده می بود که جانش را از دست داد.
به نقل از اعتمادآنلاین، یک سال قبل زنی به پلیس گزارش داد دختر ۶ سالهاش بهار کشته شده است. او او گفت: من بهار را به پدرش داده بودم اما جسد فرزندم را کنار سطل زباله اشکار کردم.
هنگامی پدر بهار احضار شد از مرگ دخترش بهشدت شوکه شد. او او گفت: من و مادر بهار چند سال قبل ازدواج کردیم اما با هم سازگاری نداشتیم تا این که تصمیم گرفتیم جدا شویم. مادر بهار او گفت خودش از بچه مراقبت میکند. من هم قبول کردم. تا این مدت در کش و قوس طلاق بودیم که فهمید شدم او با مردی به نام سعید آشنا شده است. چند بار با آن مرد سخن بگویید کردم. او گفت تصمیم ازدواج دارد و یقیناً به من او گفت بهار را پیش خودم نگه دارم، اگر بهار پیش مادرش باشد او را به بهزیستی میسپارد. من هم به مرد گفتم در رابطه خانوادگی ما دخالت نکند.
او او گفت: مادر بهار افترا میگوید، اصلاً بچه را به من نداد. با این که قرار می بود بهار آن روز پیش من باشد، من گفتم کار دارم چند ساعتی صبر کند سپس میآیم و بهار را میبرم. سپس از آن از دخترم خبر ندارم.
ماموران پلیس با تحقیق از همسایههای مادر بهار فهمید شدند آنها صدای درگیری را شنیدهاند. به این ترتیب، مادر بهار و مرد مورد علاقهاش بازداشت شدند. آنها سپس از چند روز بازجویی به قتل اعتراف کردند.
مادر بهار او گفت: من و سعید هر دو زیاد کار میکردیم. برای این که بتوانیم خرج خانه را بدهیم ناچار بودیم کار کنیم. بهار زیاد تر ساعات روز را در خانه تنها می بود و به خیابان میرفت. همیشه دعوایش میکردم که چرا بیرون میرود و در کوچه میماند. روز حادثه سعید خانه می بود. بهار بیرون رفته و سعید او را دعوا کرده می بود. هنگامی من به خانه رسیدم دیدم از دماغ دخترم خون آمده است. از سعید سوال کردم چه شده او گفت با او دعوا کرده است. فهمید شدم سعید آنقدر بچه را زده که سرش به دیوار برخورد کرده است. از ترسم دخترم را به بیمارستان بردم که بچه فوت کرد.
سعید تهمت قتل را قبول کرد و او گفت: من از دست بهار زیاد عصبانی میشدم. او زیاد شیطنت میکرد. من و مادرش او را تنبیه میکردیم. آن روز به خیابان رفته می بود هنگامی آمد من او را زدم اما قصدم کشتن بچه نبوده است.
به این ترتیب، پدر بهار شکایت کرد و خواستار مجازات متهمان شد. با صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه ۸ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی، متهمان پای میز محاکمه رفتند.
پدر بهار برای همسر سابقش و مردی که با او زندگی میکرد خواست قصاص کرد.
هنگامی نوبت به سعید رسید، او او گفت: من کاری به بچه نداشتم، مادرش همیشه او را کتک میزد و آن روز هم مادرش او را کتک زد.
در ادامه مادر بهار در جایگاه قرار گرفت. او او گفت: سعید همیشه بهار را کتک میزد. او هم من را کتک میزد و هم بهار را. روز حادثه هنگامی به خانه آمدم بهار نیمهبیهوش می بود. سعید آنقدر او را زده می بود که بچه از حال رفته می بود. من هم از سعید شکایت دارم.
با آخر جلسه دادگاه قضات برای تصمیمگیری داخل شور شدند و سعید را به قصاص و مادر بهار را به سه سال حبس محکوم کردند.
[ad_2]
منبع